سیاست های عاری از شفافیت در کابل و حامیان بین المللی آن در افغانستان
ارسالی نجیب الله عظیمی ارسالی نجیب الله عظیمی

از زمانیکه کرزی به حیث ریس جمهور در کشور انتخاب گردیده، گفتار ها و ابراز نظر های گوناگون توام با ابهام در بارهء طالبان و آیندهء نظامی و سیاسی آنها جسته و گریخته اینجا و آنجا طرح نموده و اظهار داشت، ولی چنین یک دیدگاه هیچ گاهی از جانب هیچ یک فردی دارای عقل سلیم سیاسی جدی  تلقی نگردیده و معمولآ توجهء چندان لازمی به آن نکردند. در حالی که آن طرح ها باید از همان روز اول جدی گرفت میشد، ولی با تآسف که نشد!؟

باوجودیکه تفکر در آنباره به نظر من دیگر دیر شده، ولی از همین اکنون آنرا باید جدی تلقی نموده و در بارهء عواقب وحشتناک بعدی آن باید مشترکآ اندیشید!

 

مجاهدین و طالبان:

درین اواخر نه تنها کرزی، بلکه بعضی از مقامات بلند پایه  و از آنجمله "مجاهدین"  که همین اکنون بسیاری از پستهای کلیدی را در دولت کرزی در دست دارند، خواستار چنین چرخشی، یعنی پیوستن گروه طالبان به روند جاری سیاسی در کشور گردیده اند؟

 

جبهه ملی و طالبان:

برخی از رسانه های داخلی با انتشار گزارشهای مربوط به آغاز این گفتگو ها، برکناری اعضای جبهه ملی را از تعاملات سیاسی یکی از پیش شرط های طالبان برای ادامه این گفتگوها خوانده اند. اما جبهه ملی افغانستان این گزارشها را رد کرده و گفته است، که: « طالبان علاقمند آغاز گفتگو با اعضای جبهه ملی هستند و در حال حاضر روابط میان جبهه ملی و طالبان دوستانه است.»

شماری از مقامات بلند پایه دولت افغانستان، که طالبان در برابر آنها اعلام جهاد کرده و چهره هایی اند که در زمان حاکمیت طالبان از مخالفان سرسخت این گروه به شمار می آمدند و امروز جزو مقامات ارشد جبهه ملی افغانستان هستند.

 

عدم موجودیت یک استراتیژی معین:

چیزی جالبی که تاکنون مجهول به نظر رسیده آن میباشد که تاکنون از جانب هیچ کدام از آنها، یعنی هم از جانب دولت و هم از جانب جبهه ملی، کدام «استراتژی مشخص و مکانیسم روشن» غرض پیشبرد، دوام و ختم مذاکره با طالبان غرض چنان یک چرخش احتمالی نظامی و سیاسی آنها پیش کش نگردیده و یا بهتر گفته شود در نزد هیچ کدام از آنها چنان یک استراتیژی موجود نبوده و نمی باشد.آنچه در این روز ها این موضوع را جدی تر از هر وقت دیگر باری دیگر به رسانه ها کشاند، گزارش نشریه آبزرور بریتانیا بود، که از مذاکرات "سری" میان دولت افغانستان و طالبان به اشتراک عربستان سعودی و حمایت بریتانیا خبر داد.

 

کرزی و طالبان:

آقای کرزی نیز درین یک ماه یی که گذشت برای سومین بار از مذاکره با مخالفان مسلح از جمله طالبان سخن گفت، ولی اینبار نخستین باری بود، که با چنین صراحتی از ملا عمر، رهبر طالبان و گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی دعوت به عمل آورد.

کرزی پس از بازگشت خود از آمریکا در نخستین کنفرانس خبری خود، بدوام دروغهای دوامدارخویش یکی دیگر را نیز بالای آنها اضافه نموده و گفت، که « اگر آدرس ایندو رهبر مخالفان را در اختیار میداشت، شخصا افرادی را برای گفتگو با آنها می فرستاد.»

در حالی که نشریهء آبزرور بریتانیایی اخیرآ گزارش را انتشار داد، که دولت افغانستان و گروه طالبان با میانجیگری عربستان سعودی و حمایت بریتانیا در سطح عالی وارد گفتگو شده اند.

 

سیاست های عاری از شفافیت کرزی:

آقای کرزی، که به مناسبت عید فطر در کابل با خبرنگاران سخن می گفت، تاکید ورزید که: « دولت افغانستان هیچگونه گفتگویی با طالبان انجام نداده است.»

او گفت: "مذاکره ای نشده، کاری نشده؛ مذاکره ای اگر صورت بگیرد باید در داخل خاک ما صورت گیرد. اگر فرضاً چنین مذاکره ای صورت می گرفت، اگر در عربستان سعودی انجام می شد، برای ما نیک و گام خوب می بود."

گرچه رئیس جمهور افغانستان تاکید کرد که: « اگر گامی در این زمینه برداشته شود، مردم افغانستان از آن آگاه خواهند شد.»

در حالیی که در همین ماه یی که گذشت طوریکه در بالا نیز تذکر داده شد گزارشی دیگری در رسانه ها منتشر شد، حاکی از آنکه تعدادی از مقامات دولت افغانستان با اعضای سابق طالبان در عربستان سعودی، دیدار غیر رسمی داشته اند و عبدالقیوم کرزی، برادر رئیس جمهور کرزی نیز آنرا تایید کرد، که در این ملاقات حضور داشته است.

کرزی خودش در همین صحبت خویش، که با مناسبت عید فطر در کابل بود به خبرنگاران گفت، که: "چند روز پیشتر به ملا محمد عمر آخند (رهبر طالبان) گفتم که برادرم! عزیزم! بیا پس به خاکت، برای آرامش و سعادت مردمت کار کن و از کشتن مردم افغانستان دست بکش."

طوریکه در بالا نیز تذکر رفت آقای کرزی شاید فراموش نموده باشد، که در گذشته ها نیز در یک نشست مشترک خبری با سرمنشی ناتو در کابل اعلام کرده بود، که: « با طالبان در تماس هستم.»

آقای کرزی در آنروز ها حتی چنین گفت، که: « تنها در یک هفته گذشته، رهبری طالبان بیش از پنج بار با دولت افغانستان تماس گرفته و خواهان یافتن راه های عملی برای بازگشت به این کشور شده اند.»

عدم هماهنگی در ابراز نظر فرمان دهان ناتو:

در اوایل فرمان دهان ناتو با توجه به وظایف اولی آنها ، یعنی« مبارزهء جدی با تروریزم» در بارهء دید و باز دید با مخالفان و مذاکره با آنها در ابراز نظر های شان جانب احتیاط را در نظر می گرفتند، که از آن جمله طوری مثال می توان از ژنرال دان مک نیل نام برد، که مدتی سرفرمانده نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی در افغانستان بود او در آنروز ها چنین گفت، که: « این افراد عمدتاً فرماندهی جنگ علیه دولت افغانستان و نیروهای خارجی مستقر در این کشور را در دست دارند و از هیچ راهی نمی توان آنانرا وادار به مصالحه کرد."

نامبرده به دوام سخنان خویش در آنروز ها حتی چنین گفت که:« این افراد مربوط به احزاب و گروه های طالبان، گلبدین حکمتیار و جلال الدین حقانی هستند، که شماری از آنان در داخل و بخشی دیگر آن در بیرون از افغانستان بسر می برند.»

در پهلوی آن در عین حال، از همان اوایل فرماندهء آمریکایی پیمان ناتو در افغانستان تاکید می نمود، که: « همه افراد وابسته به این گروه ها، دارای افکار تندروانه نیستند و ادامه تلاش های سیاسی راه را برای بازگرداندن آنان به زندگی عادی هموار خواهد کرد.»

 

چرخش در ابراز نظر سخنگویان:

با به درازا کشیدن جنگ در داخل کشور تغیرات جدی را میتوان اینگونه در لهجه و ابراز نظر های سخن گویان گوناگون آنها مشاهده نمود. مثلآ نیکولاس لینت سخنگوی ناتو در یک کنفرانس خبری در کابل می گوید، که: « آنها از تلاش هایی که دولت افغانستان برای مصالحه با مخالفان مسلح براه انداخته، حمایت می کنند.» او گفت: " هرچند ما شاهد برتری های نظامی نیروهای افغان و آیساف در برابر طالبان در سال جاری بوده ایم. اما نمی توانیم برای آوردن آرامش و خوشبختی پایدار صرفا به نیروی نظامی اتکا داشته باشیم".

او همچنان افزود: "برای موفقیت نیروهای بین المللی و افغان نیاز به یک دولت کارا داریم. من در این لحظه از همه گروهها می خواهم، که به آینده ای نیک در افغانستان بیندیشند و از دولت افغانستان و جامعه جهانی حمایت کنند، تا یک دولت مردمی کارایی به میان آید".

جالب نکاتی که در این اواخر به مشاهده میرسد، آنست که از چندی به این طرف فرمانده نیروهای بریتانیایی در افغانستان می گویند، که: « نبرد برضد طالبان به پیروزی قطعی نخواهد رسید، بلکه برای پایان دادن به خشونت ها به نوعی توافق و معامله با طالبان، نیاز است.»

چند مقام نظامی دیگر نیز بلافاصله بعد از اظهارات این فرمانده بریتانیایی حمایت کردند، ازجمله جنرال ژان لویس جورجلین، فرمانده نیروهای نظامی فرانسه، و جنرال جان کرادوک، فرمانده آمریکایی نیروهای ناتو در افغانستان و حتی جنرال دیوید پترایوس، بلند پایه ترین مقام نظامی امریکا که:« گفت مذاکرات با برخی از اعضای گروه طالبان میتواند راهی برای کاهش خشونتها باشد.»

 

تغییر استراتژی جنگ علیه تروریسم:

طوریکه برای همه تحلیل گران اوضاع نظامی و سیاسی جهان و همه آنانیکه با سیاست سر و کار داشته و دارند هویدا می باشد، که از چندی به این طرف در سیاست های نماینده گان بلند پایهء جهان به اصطلاح "آزاد" چرخشی 360 درجهء رخ داده و آن اینکه نه تنها مبارزهء جدی با تروریزم را تقریبآ یکطرف گذاشته، بلکه همه مشترکآ از تلاش های "دولت روی کار آوردهء شان" به خاطری آغاز مذاکره با نیرو های که زمانی آنها مشترکآ در "جستجو، دریافت، سرکوب و نابودی" آنها رفته بودند، یکی به تعقیب دیگر از آغاز آن گفتگو ها و مذاکرات استقبال به عمل می آورند.

طوریکه دیده می شود خشونتها در افغانستان، هزاران نفر از نیروهای خارجی و افغان را درگیر یک جنگ فرساینده ای کرده است، که پایان آن از راه نظامی برای دولت افغانستان و جامعه جهانی غیرقابل پیش بینی گردیده است.

چنانچه که تابستان امسال، پرتلفات ترین زمان برای نیروهای خارجی مستقر در افغانستان و غیرنظامیان در این کشور پس از فروپاشی رژیم طالبان بود.

وخامت اوضاع امنیتی در افغانستان سبب شده تا نیاز به تغییر استراتژی جنگ علیه تروریسم در افغانستان به شکل گسترده ای در میان کشورهای که درگیر جنگ در افغانستان هستند، مطرح شود.

 

آگاهی از زد و بند ها:

طوریکه از اوضاع فعلی در داخل و خارج کشور معلوم می گردد، که نماینده گان بلند پایهء جهان سرمایهِ بلکه فرمانده هان ناتو نیز از زمانی به این سو از چگونگی و جریان مذاکرات و گفتگو میان دولت افغانستان و طالبان آگاهی داشته اند، ولی آگاهانه نخواسته اند، آنرا جلو تر از نماینده گان دولت افغانستان به جهانیان و مردم کشور گفته و بدان ترتیب رسانه های جهان را در جریان چنان « زد و بند های محرمانهء نظامی و سیاسی» دولت حامی شان قرار بدهند.

 

چرخش سیاست جهان سرمایه در قبال طالبان

طوریکه مشاهده می گردد نه تنها فرماندهان ناتو، بلکه رجال و سیاست پردازان کنونی کشور های ذیدخل در قضایای فعلی افغانستان نیز از تماس ها "سری و برحالای دولت با مخالفین آنها" اطلاع داشته و به خاطری آنکه از همین اکنون، نه تنها ذهینت های مردمان جوامع شانرا،  بلکه عکس العمل نیرو های مختلف سیاسی مردم افغانستان را نیز برای پذیرش پلانهای بعدی شان "مطابق به خواست و منافع نظامی و سیاسی منطقوی شان" آماده نموده باشند، تلاش می نمایند.

جای تعجب آن میباشد، که تغیر چرخشی عقاید شانرا نه تنها پنهان نه نموده، بلکه از یک مدت زمان به اینطرف اینجا و آنجا در این  و یا آن اخبار  بشکل واضع و روشن تر ابراز نموده و می روند.

چنانچه کرزی بعد از سفر اخیرش به امریکا چنین خاطر نشان کرد، که: «در سفر اخیرش به نیویورک با جورج بوش رئیس جمهور آمریکا و عده دیگری از رهبران جهان در مورد مذاکره با طالبان صحبت کرده و آنها نیز از طرح مذاکره با طالبان حمایت کرده اند.»

وزیر دفاع امریکا:

رابرت گیتس وزیر دفاع امریکا چنین ابراز عقیده نموده است، که« مذاکرات با طالبان را یک راه حل کلیدی دراز مدت خوانده است.»

معاون وزیر خارجه امریکا:

چندی قبل معاون وزارت خارجه آمریکا نیز گفته بود، که: «از تلاشهای افغانستان برای بازگردانیدن صلح حمایت می کند.»

وزیر خارجهء فرانسه:

برنارد کوشنر وزیر خارجه فرانسه پیشنهاد نموده، که:«کشورش میتواند میزبان چنین گفتگوهایی باشد.»

وزیر خارجهء ناروی:

می گوید که:«دولتش از تصمیم حکومت کرزی برای آغاز گفتگو با مخالفان حمایت می کند.»

 

نماینده گان سازمان ملل متحد و طالبان:

ادرین ادوارد، سخنگوی سازمان ملل متحد در يک کنفرانس خبری در کابل گفت، که: « اين سازمان از هر تلاشی که به حل "مسالمت آميز" نا امنی ها در افغانستان منجر شود، حمايت می کند.»

 

پاکستان و طالبان:

در دیدار غیر رسمی که چندی قبل در عربستان سعودی به وقوع پیوست، در آن اعضای سابق طالبان و نمایندگانی از سوی حکومت افغانستان در عربستان سعودی، نواز شریف، نخست وزیر سابق پاکستان، که زمانی از جمله حامیان رژیم طالبان در کابل محسوب می شد شرکت داشت.

سابقه دولت پاکستان در سازش با طالبان پاکستانی و همچنین نزدیکی این کشور با رژیم سابق طالبان در افغانستان، این فرضیه را به تمام معنی نزد همه آنانیکه با سیاست های "دو رویهء و دو رنگهء پاکستان و پاکستانیان" آشناهی کامل دارند تقویت نماید، که پاکستان باری دیگر در توافق میان طالبان و دولت افغانستان منافع " آزمندانهء " خود را جستجو نموده و از همان لحاظ تلاش می نماید، که نه تنها در  دوام سیاست های "تفوق طلبانهء" خویش در افغانستان دست باز داشته باشد، بلکه به تواند باز هم با شهکاری " مختص با ایشان" از ادامه حملات احتمالی شدید تر آمریکا در خاک خود جلوگیری به عمل آورده و یا حد اقل به شکلی از اشکال آنها را تخفیف بدهند.

 

موقف مردم مقابل وعده های جهان سرمایه :

انسان های سرزمین ما یعنی افغانها مردمان قانع هستند آنها ها می گویند امنیت، زندگی بهتر و بازسازی – سه وعده اساسی که به آنها داده شده بود – هنوز و تاکنون بصورت عملی تحقق نیافته است. به باور بسیاری از آنها، مردم امید خود به توانایی های نیروهای پرقدرت بین المللی و همچنین ارتش افغانستان در مبارزه با طالبان و هراس افکنی را از دست می دهند.

افغان ها از همان اوایل پیوسته این سوال را مطرح می کنند، که این همه پول کمک شده با هدف بهبود وضعیت زندگی آنها، چگونه و در کجا به مصرف رسیده است؟

آنها می گویند، که بخشی از این پول ها، یا به هدر رفته و یا به جیب برخی از مقامات فاسد دولتی ریخته شده است؟

مردم نه تنها از افزایش روز افزون فساد در دولت شکایت دارند، بلکه نبود یک شیوه خوب، شفاف و مناسب مصرف کمکها از سوی جامعه جهانی را در این خصوص مقصر میدانند.

چنانچه هر کسیکه بعد از یک مدتی وارد افغانستان شود، میتواند به خوبی مشاهده و احساس نماید، که در این کشور پس از ختم سه دهه جنگ کارهای بلنسبهء در عرصه های مختلف و مخصوصآ مخابرات انجام شده است. اما با توجه به عمق ویرانی های این سه دهه، نتایج این دستاوردها چندان قابل لمس نبوده و آنچه بیشتر نمایان می باشد، یک  یاس و ناامیدی وسیع در میان اکثریت مردم افغانستان می باشد.

موقف نیرو های پراگندهء سیاسی مقابل سیاستهای عاری از شفافیت دولت:

از آن جای که نیرو های سیاسی کشور تا کنون توفیق به تجدید قوا و آغاز مبارزهء مشترک به خاطری آرمان های تحقق نیافته مردم زجر کشیدهء آن کشور حاصل نه نموده اند دلیل برآن شده نمی تواند، که باید منتظر آنبود که هر آنکی و یا هر کشوری دیگری تصمیمی خود سرانهء را بدون آگاهی و موافقه مردم افغانستان  در بارهء آنها و سرنوشت آنها به گیرند.

نباید با آنهمه تصمیم های که در عقب درهای بسته و بدون اشتراک وسیع مردم گرفته می شود خاموشی اختیار نموده و موافقت خموشانه نشان داد، با آنهمه تحولات که در کشور می گذرد، نباید با بی اعتنایی به آنها برخورد نموده و نگاه کرد و گویا آنکه" بمن چی" به تماشا نشسته و آن فیصله ها را به  نظاره گرفت.

با آنهمه پراگنده گی های سیاسی که همین اکنون دامنگیر اکثرآ از نیرو های گردیده است، گروه ها و انسانهای با رسالتی بوده اند، که آواز اعترض فردی و جمعی شانرا در بارهء اینگونه چرخش های مبهم تاریک و بدون آیندهء " نیرو های حافظ صلح در کشور" و " سیاست پردازان نشسته در اروپا و امریکا" و" مقامات گوناگون در داخل کشور" بلند نموده اند.

 

باید در جمع آنها پیوست و آواز اعتراض همه گانی را مشترکآ بلند نگاه داشت.

 

المان                                                                                     12 ر 10 ر 2008


October 13th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات